آیتالله محمدرضا مهدویکنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری دار فانی را وداع گفت.
به گزارش «تابناک»، لحظاتی پیش حضرت آیت الله مهدوی کنی رییس مجلس خبرگان رهبری و یار دیرین امام راحل و رهبر انقلاب به ملکوت اعلی پیوست.
ابراهیم انصاریان رئیس دفتر رئیس مجلس خبرگان رهبری با تایید این خبر گفته است: آیتالله محمدرضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری صبح امروز (سهشنبه) به ملکوت اعلی پیوست.
آیتالله مهدویکنی 14 خرداد امسال پس از بازگشت از مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) در منزل دچار عارضه قلبی شده و به بیمارستان منتقل شده بودند.
«تابناک» درگذشت ایشان که عمری را در مجاهدت برای نظام و تعلیم نیروهای انقلابی گذراندند را خدمت مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران تسلیت عرض می نماید.
سوابق حضر آیت الله مهدوی کنی:
آيت الله محمدرضا مهدوي کني در 14 مرداد 1310 در روستاي کن – که در حال حاضر بخشي از شهر تهران است- به دنيا آمد. ايشان پس از طي دوره دبستان در کن، وارد مدرسه علميه لرزاده در تهران شد و از محضر مرحوم آيت الله برهان بهرههاي علمي و اخلاقي فراوان برد. آيت الله مهدوي کني در سال 1327 درسن 17 سالگي براي ادامه تحصيل به قم مهاجرت نمود و تا سال 1340 در محضر استادان مبرز آن زمان همچون حضرات آيات مشکيني، حاج شيخ عبدالجواد سده اي (جبل عاملي)، شهيد صدوقي، سلطاني، مجاهدي، رفيعي قزويني، شعراني، علامه طباطبايي، آيه الله العظمي بروجردي، امام خميني، آيه الله العظمي گلپايگاني و ... رضوان الله تعالي عليهم دروس عالي فقه، اصول فقه، تفسير، حکمت، کلام و دروس خارج فقه و اصول را تتلمذ كرد.
آيت الله مهدوي کني پس از بازگشت به تهران در سال 1340، در مدرسه مروي به تدريس علوم حوزوي مشغول شدند و از سال 1342 امامت جماعت مسجد جديدالتاسيس جليلي در ميدان فردوسي را پذيرفتند. اين مسجد پايگاه مناسبي براي فعاليتهاي اجتماعي و سياسي ايشان شد. مبارزات ايشان علیه حکومت طاغوت، باعث دستگيريهاي متعدد، تبعيد، شکنجه و زندانيشدن ايشان گرديد. ايشان آخرين روحانی مبارزی است که در روزهاي نزديک پيروزي انقلاب اسلامي براي چندمين بار دستگير و در آستانه پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي آزاد شدند.
حضرت آيت الله مهدوي کني، پس از پيروزي انقلاب، از طرف حضرت امام خميني ره عهدهدار مسؤوليتهاي متعددي در تاسيس نظام نوپاي اسلامي شدند. ايشان داراي يک فرزند پسر و دو فرزند دختر هستند که همگي به تدريس در دانشگاه اشتغال دارند.
سوابق مبارزاتي
آيت الله مهدوي کني با ورود به حوزه علميه و آشنايي با ديدگاههاي حضرت امام خميني (ره) و مشاهده ظلم و ستمي که در حق اسلام، علما و مردم ميشود، روش سياسي حضرت امام خميني (ره) را به عنوان شيوهاي که ميتواند باعث احياي تشيع گردد، برگزيدند. اولين دستگيري ايشان در سن 18 سالگي (1328 شمسي) در اردستان بود که به شکنجه، تبعيد و زندانيشدن ايشان و بعضي از طلاب و مبلّغان همراه منجر شد. با رسيدن اين خبر به قم، مرحوم آيتاللهالعظمي بروجردي به نخست وزير وقت (اقبال) اعتراض نموده و عنوان کردند که «چرا فرزندان مرا زدهايد و دستگير کردهايد؟»
آيتالله مهدوي کني، در داخل حوزه علميه فعاليت سياسي خود را شروع کردند. از جمله فعاليتهاي مهم ايشان عضويت در مجمعي سياسي بود که افرادي چون آيات و حجج اسلام سعادتپرور (پهلواني)، محمدي گيلاني، محفوظي، خادمي اصفهاني، شمس، سمندري، جنيدي، حاج شيخ عباس وراميني و... در آن حضور داشتند. بخشي از فعاليتهاي اين مجمع صرف تحليل فضاي سياسي کشور ميشد. همچنين اعضاي اين مجمع سعي ميکردند با خريد کتب کمونيستها و ماترياليستها، پس از مطالعه و مباحثه، پاسخهای مناسبی در برابر آنها تهيه کنند و در جريانات سياسي وقت حضور داشته باشند.
از ديگر برنامههاي ايشان، فعاليت در مجامع علمي و سياسي با حضور برخي دوستانشان مانند حضرات آيات شهيد مطهري، شهيد بهشتي، موسوي اردبيلي و... بوده است. در اين جلسات مباحثي مانند اقتصاد اسلامي و حکومت اسلامي مورد بحث و بررسي بوده است که در نهايت منجر به تاسيس هستههايي مثل جامعه روحانيت مبارز تهران و تهيه اساسنامه مبارزاتي و ديني براي آن شد.
فعاليتهاي آيت الله مهدوي کني در مسجد جليلي، جنبههاي مختلف اجتماعي، فرهنگي و سياسي داشته است. اصرار ايشان بر طرح ديدگاههاي حضرت امام (ره) و فعاليتهاي سياسي ايشان منجر شد که پس از چندين بار دستگيري و بازداشت کوتاه مدت، هجوم به منزل و ايجاد محدوديت براي سخنراني، منبر و تدريس، نهايتاً در رمضان سال 1353 شمسي بازداشت و به بوکان تبعيد شوند. در ادامه، پس از روشنشدن نقش ايشان در پرونده ديگري که از پرونده عمومي طرفداري از حضرت امام ره سنگينتر بود، از بوکان به مهاباد و سپس به تهران اعزام ميشوند و در کميته مشترک ضد خرابکاري و ساواک مورد بازجويي و شکنجههاي جسمي و روحي قرار ميگيرند. بخشي از اتهاماتي که ساواک به ايشان وارد نمود، ارتباط با مبارزان ضد رژيم شاه و کمک مالي به خانواده زندانيان بود. ايشان به چهار سال زندان محکوم ميشوند که پس از دو سال و همراه با فضاي به اصطلاح باز سياسي سال 55 به همراه برخي ديگر از زندانيان سياسي آزاد ميشوند.
مبارزات آيت الله مهدوي کني عليه حکومت طاغوت تا پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي زير نظر حضرت امام ره ادامه مييابد.
آثار علمي
آية الله مهدوی کنی با وجود فعاليتهای سياسی فراوان و حضور فعال در سنگر دفاع از انقلاب و رهبری، هرگز فعاليتهای علمی خود را کنار ننهادند و همواره به تأليف و تدريس در دانشگاه و حوزه مشغول بودهاند. دانشجويان ورودیهای جديد اين افتخار را دارند که يک روز در هفته از درسهای اخلاق اين بزرگوار استفاده میبرند. بخشي از آثار علمي ايشان به قرار ذيل است:
- كتاب نقطههاي آغاز در اخلاق عملي (كتاب سال جمهوري اسلامي ايران كه تاكنون بيش از سي بار تجديد چاپ شده است.)
- کتاب اصول و مباني اقتصاد اسلامي در قرآن
- کتاب بيست گفتار
- کتاب شرح دعاي افتتاح
- تقريرات درسهاي خارج فقه آيات عظام بروجردي و خميني ره
- تدريس خارج فقه در دانشگاه و مدرسه علميه مروي براي دانشجويان و طلاب دورههاي عالي
- تدريس آيات الاحکام در مدرسه مروي و آيات اقتصادي در دانشگاه امام صادق عليهالسلام
- تدريس دورههاي اخلاق اسلامي در دانشگاه امام صادق عليهالسلام و حوزه علميه مروي
- صدها سخنراني علمي در محيطهاي حوزوي و دانشگاهي و رسانههای عمومی
- راهنمايي و مشاوره پاياننامههای کارشناسي ارشد و دکتري
- تقدير از مجموعه فعاليتهای اثر بخش ايشان در نشر علم در دومين جشنواره بينالمللی علوم انسانی و اسلامی فارابی
سمتهاي اجرايي
آيتالله مهدوي كني نخستوزير وقت در محضر امام خميني
آيت الله مهدوي کني پس از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي مسؤليتهای مختلفي را عهدهدار بودهاند که از جمله آنها ميتوان به موارد ذيل اشاره کرد:
الف) مسؤوليتهاي سابق:
- عضويت در حلقه اوليه شوراي انقلاب از طرف حضرت امام خميني ره (اولين سمت ايشان که در زمان حضور حضرت امام ره در پاريس به ايشان سپرده شد. حلقه اوليه شوراي انقلاب شامل حضرات آیات شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد باهنر رحمهم الله و حضرات آیات خامنهاي، هاشمي رفسنجاني، موسوي اردبيلي و مهدوي کني بود. به تدريج اعضاي ديگر روحاني و دانشگاهي با تصويب جمع به آنان اضافه گرديد).
- عضويت در کميته استقبال از حضرت امام خميني ره
- سرپرستي کميتههای انقلاب اسلامي (به عنوان اولين نهاد انقلابي مسلح براي حفظ انقلاب به پيشنهاد شهيد مطهري و حکم حضرت امام خميني ره )
-عضويت به عنوان فقيه در شوراي نگهبان (دو دوره)
- نمايندگي حضرت امام خميني ره در هيأت حل اختلاف مسؤولان نظام و چندين ماموريت مشابه در حوادث مهم دوران انقلاب
- وزارت کشور در کابينه شهيدان رجايي و باهنر (سالهای60-58)
- نخستوزيري پس از شهادت شهيدان رجايي و باهنر (سال 60)
- عضويت در ستاد انقلاب فرهنگي به حکم حضرت امام خميني ره
- عضويت در شوراي عالي انقلاب فرهنگي به حکم حضرت امام خميني ره و مقام معظم رهبري
- مسؤوليت ستاد کمکرساني به مردم مناطق بمباران شده
- عضويت در شوراي بازنگري قانون اساسي (سال 68)
آيتالله مهدوي كني رئيس مجلس خبرگان در محضر رهبر انقلاب
- رياست مرکز رسيدگي به امور مساجد
- عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام
ب) مسؤوليتهاي کنوني
- مؤسس و دبير کل جامعه روحانيت مبارز
- رياست دانشگاه امام صادق عليهالسلام
- توليت حوزه علميه مروي به همراه موقوفات وابسته، به حکم حضرت امام خميني ره (که بر اساس وقفنامه توليت آن بايد با مجتهد اول تهران باشد)
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) براى هدايت مردم از بت پرستى به توحيد بر انگيخته شد. ابتدا سال ها دعوت سرّى و تبليغ پنهانى داشت، تا آنكه آيه (وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ اْلأَقْرَبِينَ)(1)«خويشاوندان نزديك تر خود را بيم بده» نازل شد. پيامبر خدا چهره هاى سرشناس بنى هاشم را دعوت كرد و پيامبرى خويش را بر آنان عرضه نمود و فرمود: ((نخستین کسی که از شما دعوت مرا بپذیرد خلیفه و وصیه و وزیر من خواهد بود ,جز على(عليه السلام) كسى بر نخاست. دعوت خويش را دوباره و سه باره تكرار كرد، در هر بار كسى دعوتش را اجابت نمى كرد و تنها على(عليه السلام) بود كه برمى خاست و آمادگى خويش را براى پشتيبانى پيامبر(صلى الله عليه وآله) اعلام مى كرد آنگاه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «اين، برادر، وصىّ و جانشين من در ميان شماست، از او بشنويد و فرمانبردارى كنيد.»
و از این روی علی (ع) نخستین کسی است در اسلام که ایمان آورد و نخستین کسی که هرگز غیر خدای یگانه را نپرستید)).
علی (ع) پیوسته ملازم پیغمبر (ص) بود با آن حضرت از مکه به مدینه هجرت نمود و در شب هجرت نیز که کفار خانه آن حضرت را محاصره کرده بودند و تصمیم داشتند آخر شب به خانه ریخته و آن حضرت را در بستر خواب قطعه قطعه نمایند , علی (ع) در بستر پیغمبر اکرم (ص) خوابیده و آن حضرت از خانه بیرون آمده رهسپار مدینه گردید و پس از آن حضرت مطابق وصیتی که کرده بود , امانتهای مردم را به صاحبانش رد کرده , مادر خود و دختر پیغمبر را با دو زن دیگر برداشته به مدینه حرکت نمود. در مدینه نیز ملازم پیغمبر اکرم (ص) بود و آن حضرت در هیچ خلوت و جلوتی علی را کنار نزد و یگانه دختر محبوب خود فاطمه را به وی تزویج نمود و در موقعی که میان اصحاب خود عقد اخوت می بست او را برادر خود قرار داد. علی در همه جنگها که پیغمبر اکرم شرکت فرموده بود حاضر شد جز جنگ تبوک که آن حضرت او را در مدینه به جای خود نشانیده بود.در آن جنگ،پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) همراه مردم به جنگ تبوك عزيمت كرد. على(عليه السلام) عرض كرد: من هم همراه شما بيايم؟ فرمود : نه. على(عليه السلام) گريست. پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) به او فرمود:«آيا نمى خواهى نسبت به من، همچون هارون نسبت به موسى باشى، جز اينكه پس از من پيامبرى نيست؟ سزاوار نيست من بروم، مگر آنكه تو جانشين من باشى».
استثناى پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى رساند كه جز نبّوت، همه منصب هايى كه هارون داشته است، براى على(عليه السلام) ثابت است.از جمله این منصب ها،وصایت و خلیفه بودن هارون نسبت به موسی هست.
آن حضرت در هیچ جنگی پای به عقب نگذاشت و از هیچ حریفی روی نگردانید و در هیچ امری مخالفت پیامبر (ص) را نکرد چنانچه آن حضرت فرمود: ((هرگز علی از حق و حق از علی جدا نمی شود)). علی (ع) در روز رحلت پیامبر اکرم 33 سال داشت و با اینکه پیامبردر زمان حیاتشان ،به کرات او را به عنوان خلیفه بعد از خود تعیین کرده بود و او در همه فضایل دینی سرآمد و در میان اصحاب پیغمبر ممتاز بود به عنوان اینکه او جوان است و مردم به واسطه خون هایی که در جنگها پیشاپیش پیامبر اکرم (ص) ریخته با وی دشمنند از خلافت کنارش زدند
و به این ترتیب دست آن حضرت از شئونات عمومی به کلی قطع شد وی نیز گوشه خانه را گرفته به تربیت افراد پرداخت و 25 سال که زمان سه خلیفه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بود مظلومانه سپری کردو پس از کشته شدن خلیفه سوم مردم با آن حضرت بیعت نموده و به خلافت برگزیدند. آن حضرت در خلافت خود که تقریبا 4 سال و 9 ماه طول کشید سیرت پیامبر اکرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت و انقلاب داده به اصلاحات پرداخت و البته این اصلاحات به ضرر برخی از سودجویان تمام می شد و از این رود عده ای از صحابه که پیشاپیش آنها عایشه , طلحه , زبیر و معاویه بودند خون خلیفه سوم را دستاویز قرار داده سر به مخالفت برافراشتند و بنای شورش و آشوب گری گذاشتند.
آن حضرت برای خوابانیدن فتنه جنگی با عایشه و طلحه و زبیر در نزدیکی بصره کرد که به جنگ جمل معروف است و جنگی با معاویه در مرز عراق و شام کرد که به جنگ صفین معروف است و یک سال و نیم ادامه داشت و نیز جنگی با خوارج در نهروان کرد و به جنگ نهروان معروف است . به این ترتیب در ایام خلافت خود بیشتر مساعی آن حضرت صرف اصلاحات داخلی شد.و پس از گذشت زمان کوتاه سحر روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجری در مسجد کوفه در سر نماز به دست ابن ملجم ملعون که از خوارج بود ضربتی خورده و در شب بیست و یکم همان ماه به شهادت رسید.
همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور می شود بی تاب می شود؟ گله ای حرفی ... اما مادر مصطفی چیزی نگفت و محکم ایستاده بود پرسیدند حالا شما چه می کنید؟ به علیرضا نوه اش اشاره کرد و گفت «مصطفای دیگری تربیت می کنم» . . .